1404/09/14

سـونیـوز

آژانس خبری تحلیلی سونیوز

سونیوز، رسانه ای به زلالی سو

1404/09/14

-
 

پرده سینما، پرده بحران!

کد خبر : 11394
17:19
1404/08/16

سونیوز: مهدی حیدری، کارشناس سینما و رسانه در یادداشتی تحت عنوان « پرده سینما، پرده بحران!» نوشت: صحنه تاریک است. دوربین از نمای نزدیک، چهره خسته سینمای ایران را نشان می‌دهد. چشمانی پر از رویاهای جهانی، اما بروکراسی و سرمایه سوزی هنرمندان را فرسوده می کند. موسیقی متن نیز، پر از هارمونی تضادهاست. اینجا، «گیشه» به فیلم های سفارشی و فیلم هایی که بویی‌ از هنر و تکنیک نبرده اند فروخته می شود. این یک داستان درام واقعی است. حال قبل از آنکه صحنه برای همیشه تاریک شود، چه کسی کلاکت را خواهد زد؟

سینمای ایران در انبوهی از تناقضات غرق شده است، از یک سو گنجینه‌ای از استعدادهای پیدا و پنهان و ایده ها و خلاقیت هایی که می تواند جهان را به لرزه در آورد و از سویی دیگر، اقتصادی بیمار که نفس‌ها را به شماره انداخته است. انگار در این فضای مملو از رویا و خیال، موتور اقتصاد، زنگ زده و از حرکت ایستاده است. بودجه‌های کلان، اغلب در گرداب بوروکراسی پیچیده و سلیقه‌های شخصی و متغیر اداری گم می‌شوند و آنچه به خط پایان یعنی پرده سینماها می‌رسد، اغلب محصولی است خسته و کم‌جان که نه مخاطب خاص را راضی می‌کند و نه عام را. سینمایی که می تواند یک صنعت پررونق و  و اثرگذار باشد، به معضلی برای سرمایه‌گذاران تبدیل شده؛ سرمایه‌ای که با ریسک بالا و بازدهی نامشخص، سرمایه گذاران را  دچار شک و تردید می کند.

در این میان، سایه سنگین قوانین دست و پاگیر و نگاه های سلیقه ای و سنتی  به مقوله فرهنگ و هنر، مثل تیغی دولبه عمل می‌کند. از یک سو محدودیت‌های مضاعف برای تولید محتوا، دست کارگردان را در خلق آثاری جهانی که بتواند به صورت رسمی و با نام ایران رقابت‌پذیر باشد، می‌بندد و از سوی دیگر، همان محدودیت‌ها بهانه‌ای می‌شود برای توجیه شکست‌های اقتصادی. به نظر می‌رسد گاهی گیشه‌ی سینما نه به تماشاگر، بلکه به «ماموریت» فروخته می‌شود! گویی فیلمی موفق‌تر است که کمتر ضرر کند، نه اینکه بیشترین سود را کسب کند. این تفکر، سینما را از یک «صنعت» به یک «هزینه» تبدیل کرده است. هزینه‌ای که انگار باید برای حفظ ظاهر فرهنگ و هنر هم که شده تحملش کرد.

البته در این میان، مخاطب، قربانی اصلی این ناترازی است. تماشاگر در ازای صرف هزینه  هایی همچون زمان و پول، اغلب فیلمی سخیف را به تماشا می نشیند. آثاری که از ترس شکست، تنها به کپی‌سازی از نسخه های تُرکی و کُره ای  می‌پردازند. این چرخه معیوب، اعتماد مخاطب را سلب می کند و او را به سمت پلتفرم های نمایش خانگی داخلی و خارجی و حتی محتوای شبکه های اجتماعی سوق می‌دهد. چنین به نظر می رسد سینمای ایران، در حال جدا شدن از بدنه جامعه است و این می تواند یک زنگ خطر جدی باشد. وقتی سینما نتواند با مردم بر اساس فرهنگ و نیازهایش ارتباط برقرار کند، دیگر نه صنعت به شمار می رود و نه هنر. بلکه فقط دالان هایی خالی با صندلی‌های رنگ و رو رفته است.

راه حل این چالش اعتماد به سرمایه گذاری خصوصی بدون دخالت‌های مخرب است. ایجاد یک نظام رتبه‌بندی شفاف و کارآمد که هم شان هنر حفظ شود و هم به ذائقه مخاطب احترام گذاشته شود، و در قوانین کهنه و تاریخی سینما بر اساس مطالبات مردمی  بازنگری و به روز شود تا بتواند مخاطب داخلی را که سرگرم فضای مجازی است جذب کند و هم در عرصه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد. باید پذیرفت که سینمای قدرتمند، بیش از آنکه به بودجه دولتی وابسته باشد، به مدیریت علمی، آزادی خلاقانه و اعتماد متقابل با مخاطب نیاز دارد. تا زمانی که نگاه به سینما از بالا به پایین و مبتنی بر هزینه‌کرد باشد، این کشتی به گل نشسته، به امواج خروشان اقتصاد جهانی پشت خواهد کرد و در نهایت، تنها خاطره‌ای از آن در کتاب‌ها و صفحات مجازی باقی خواهد ماند.

در این میان، هنرمندان مستعد و خوش‌ذوق این مرز و بوم، یا درآرزوی دریافت مجوزهای تولید و اکران و عبور از فیلترهای بی‌پایان، از نفس می افتند یا به مافیای پلتفرم های روی می آورند. و یا در نهایت ناامیدانه چمدان می‌بندند و رویاهایی خود را به سینمای خارج می‌برند. که یک واقعیت تلخ است. گویی ما در حال پرورش استعداد برای صادرات هستیم؛ چرا که انرژی هنرمندان جوان در کوره‌های آهسته‌ی بروکراسی و سلیقه‌های شخصی می‌سوزد و به خاکستر تبدیل می‌شود.

از سوی دیگر، نظام توزیع و اکران کشور، خود داستان مفصلی دارد، داستان انحصار و نابرابری. فیلمی که شانس داشته باشد در سالن‌هایی محدود و خاص اکران می‌شود و فیلمی که آشنای پرنفوذی نداشته باشد، حتی اگر توانایی رقابت با فیلم های هالیوودی را نیز داشته باشد، اکران نمی شود. اما این قیلم های توقیفی و شاید در بهترین حالت معلق، در نهایت روی پرده های جشنواره های معتبر جهانی می درخشند و جایزه ها را یکی پس از دیگری درو می کنند. اینجاست که مفهوم «رقابت» به یک شوخی تلخ تبدیل می‌شود. در چنین فضایی، کیفیت فیلم تنها معیار موفقیت نیست، بلکه «رابطه» و «پشتوانه» است که گیشه را می‌چرخاند. این بی‌عدالتی ساختاری، نه تنها انگیزه تولیدکنندگان مستقل را نابود می‌کند، بلکه سلیقه مخاطب را نیز یکسان‌سازی و تنزل می‌دهد.

وضعیت سالن‌های سینما نیز خود گواهی بر این افول و انزوا است. بسیاری از سالن‌ها در شهرهای بزرگ و حتی کوچک، یا متروکه‌هایی برای خلوت های دوستانه است یا با امکاناتی فرسوده و استانداردهای پایین، مخاطب را فراری می دهد. حس نشستن روی صندلی های سینما که در روزهای نه چندان دور یک رویداد فرهنگی-تفریحی لذت‌بخش به شمار می رفت، امروز برای بسیاری به یک چالش تبدیل شده است. در حالی که سینمای جهان با فناوری‌های پیشرفته مانند IMAX و دالبی اتموس (Dolby Atmos) و صندلی‌های مدرن، مخاطب را به آغوش می‌کشد، ما هنوز درگیر تامین برق و  سیستم گرمایش و سرمایش سالن‌های سینما هستیم.

اکنون عادی‌شدن این وضعیت به یک تراژدی عمیق تبدیل شده است.  در چنین شرایطی کارگردان ها و فیلمسازان بزرگ و بنام یا سکوت می‌کنند یا برای فستیوال های معتبر جهانی فیلمسازی می کنند و یا در نهایت مجبور به مهاجرت می‌شوند، وقتی منتقدان نقدهای سفارشی می نویسند و فضا سازی می کنند، باید پذیرفت که سینما در حال احتضار است و ما شاهد مرگ خاموش سینمای ایران هستیم. رویایی که روزگاری با فیلم‌هایش مردم و جهانان را مسحور خود کرد، امروز در باتلاقی از سوءمدیریت، محدودیت و ناامیدی در حال غرق شدن است.

آینده در انتظار عزمی خردمندانه است. باید از خواب بیدار شد و پذیرفت که سینما تنها سرگرمی نیست، بلکه فراتر از آن یک هنر غنی، صنعتی بزرگ و پولساز برای سرمایه‌گذاری اقتصادی کلان و  یک سفیر فرهنگی یا به عبارت بهتر زبانی گویا و تاثیرگذار و ماندگار در سطح جهانی است. تا زمانی که سیاست گذاران هنر و صنعت سینما واقع بین نبوده و به این باور رسیده نرسیده باشند که مشکل اساسی سینما در ایران ساختاری و سیستماتیک است و نه موردی، هر راه حلی تنها یک مُسَکن خواهد بود و دردی را درمان نخواهد کرد. اکنون زمان لحظه به لحظه برای تغییر به سرعت از دست می رود. پس باید اصلاحات اساسی آغاز شود، در غیر این صورت شاهد غروب هنر هفتم در سرزمین هنر و اندیشه خواهیم بود.

دکتر مهدی حیدری
کارشناس سینما و رسانه 

برچسب های خبر (تگ)

ثبت نظر

نمایش 0 نظر

پژوهشیار