فیلترینگ در ایران نه یک مکانیسم پیشگیری از وقوع جرم ، بلکه یک شکست راهبردی بزرگ است که به بهانهٔ ایجاد امنیت، به گسترش زنجیره بیاعتمادی و سانسور دامن زده است. استدلالهای موافقان فیلترینگ ، که عمدتا کاسبان تحریم و فیلتر هستند و از رانت های اقتصادی سود می برند، در بهترین حالت سادهانگارانه و در بدترین حالت، ابزاری برای اهداف سیاسی است.
سقوط آزاد از شعار پوچ «امنیت سایبری»:
ادعای جلوگیری از محتوای مجرمانه، یک فریب بزرگ است. در عمل فیلترینگ هرگز نتوانسته است جریان محتوای آسب زا را متوقف کند، بلکه آن را به کوچه پسکوچههای تاریک و غیرقابل کنترل فضای مجازی رانده است. در واقع، این سیاست، شهروندان را به سَمت استفاده از ابزارهای نا امن (VPNهای غیرقانونی و نامشخص) سوق داده و داده های آن ها را در معرض خطر بازیگرانِ بدافزارها قرار داده است.
فریبی به نام پلتفرمهای داخلی:
دولت ها در دوره های مختلف به جای ایجاد یک فضای رقابتی و بالا بردن سطح کیفیت پیام رسان های داخلی، سیاست تحمیل و تزریق این سکوها به مردم را همانند قالب کردن خودروهای بی کیفیت ، نا امن و ارزان قیمت، آن هم با نرخ های نجومی اجرا کرده است که اکنون با توجه به شرایط فعلی و افزایش نارضایتی عمومی در حوزه اقتصادی و انرژی به نفع حاکمت است که دولت حاضر، اشتباهات دولت های قبل را جبران کرده و از این سیاست های ضد مردمی عبور کند. منابع مالی که به نام حمایت از پلتفرمهایی که نه به دلیل کیفیت برتر، بلکه به دلیل مسدود کردن شبکه های اجتماعی بین الملی به جیب گردانندگان شبکه های اجتماعی داخلی سرازیر می شود، تنها کاربران را به اسیرانی در این سکوهای ناامن، محدود و کند تبدیل کرده است.
توهم «کاهش وابستگی»
این سیاست نه تنها وابستگی را کاهش نداده، بلکه آن را به شکل خطرناکی تغییر داده است. کاربران ایرانی برای عبور از دیوار فیلترینگ، به VPNها واسته شدند و مشتریان دائمی شرکتهای خارجیِ و آزمایشگاه های غیرقانونی و زیر زمینی نرم افزاری برای خرید فیلترشکن های غیرقابل اعتماد شدهاند. این یعنی انتقال حاکمیت داده از شرکتهای و برندهای معتبر ( همانند گوگل) به واسطه گران و دلالان سایه که هیچ مسئولیتی در قبال اطلاعات کاربران ندارند.
فاجعهای به نام فیلترینگ
سیستم فیلترینگ خنجری نامرئی بر پیکر اقتصاد دیجیتال است. هزاران کسبوکار نوپا، استارتاپ ها، هنرمندان و فروشندگان اینترنتی را از دسترسی به بازارهای جهانی محروم کرده و =ارتباطات انها را با مشتریان بینالمللی قطع کرده و آنها را به مرز ورشکستگی سوق داده است. این سیاست غلط، سالهاست که ایران را از قطار اقتصاد جهانی پیاده کرده است.
نقطهٔ پایان بر اعتماد عمومی
فیلترینگ گسترده، واضحترین نشانهٔ عدم اعتماد حاکمیت به مردم یک جامعه است. این عمل، به طور طبیعی و منطقی، بیاعتمادی متقابل مردم به این سیاست و البته سایر سیاست هیا اقتصادی و اجتماعی دیگر را ایجاد کرده و به نارضایتی عمومی دامن میزند و شکافی عمیق بین مردم و حاکمیت ایجاد میکند.
نسلِ محبوس در حصار دیجیتال
فیلترینگ، مانند دیوار بلند سانسور و حصار خاردار است. این سیاست منسوخ شده یک فرصتسوزی سازمان یافته است. چرا که دانشجویان، پژوهشگران، متخصصان و هنرمندان ایران از دسترسی به منابع، تحولات علمی و گفتمان جهانی در زیر سایه سرد و سنگین فیلتر و تحریم محروم شدهاند. ود عمل، ایران را به جزیرهای منزوی تبدیل کرده که ساکنان آن در حال از دست دادن زبان و مرزهای مشترک با جهان هستند.
امنیت یا اختناق؟
تجربه ثابت کرده که فیلترینگ عمدتاً برای مسدود کردن محتوای سیاسی، خبری و اعتراضی مورد استفاده قرار می گیرد، نه محتوای مجرمانه. این مسئله نشان میدهد که اولویت اصلی فیلترینگ،حفظ امنیت کابران نیست. بلکه کنترل جریان آزاد اطلاعات، فروش فیلترشکن ها، محدود کردن آزادی بیان و فضای نقد جز اهداف اصلی مکانیسم منسوخ شده فیلترینگ است.
راه حل؛ عبور از توهم به سَمت واقعیت
مسدود کردن شبکههای اجتماعی جهانی در عمل هیچ آسیب واقعی را مهار نکرده است. راه حل پیشگیری از وقوع آسیب ها نه در بنبست کردن خیابانها، بلکه در احترام به حق برخورداری شهروندان از جریان آزاد اطلاعات به همراه آموزش های هدفمند و سیستماتیک است. بهترین راه حل برای خروج از این وضعیت، متوقف کردن ماشه فیلترینگ و سرمایهگذاری روی افزایش مهارت های سواد رسانهایِ، وضع قوانین شفاف و دموکراتیک به همراه استفاده از ابرازهای نظارتی هوشمند است که به جای تنفس کاربران در فضای تنگ و بسته، مهارت مقابله با گردبادِ اطلاعاتی را به مردم ارائه می دهد.
در پایان باید پذیرفت که کاربران در حصر دیجیتالی کاسبان تحریم و فیلتر دست و پا می زنند و هزینه های پنهان آن شهروندان ایرانی را از اتصال به بازار جهانی و جامعه بین المللی منع می کند. مکانیسمی که به جای احترام به حقوق مردم، راه انسداد و انفعال را در پیش میگیرد، تنها به گسترش اقتصاد رانتی و تقویت حلقههای محدود سودجویانی دامن میزند که انحصار اطلاعات را به تجارتی پرسود تبدیل کردهاند.
این رویکرد نه تنها جامعه را از پیوند با جهان مدرن محروم میسازد، بلکه آن را در دایرهای بسته از اطلاعات کنترلشده و منابع داخلی محدود محبوس میکند؛ منابعی که اغلب کیفیت و اعتبارشان زیر سوال است.
در چنین شرایطی، به جای ایجاد امنیت، شاهد شکلگیری بازارهای زیرزمینی و غیرقابل کنترل هستیم که سود آن به جیب گروههای خاصی میرود که از این انحصار تغذیه میکنند. این بازی باخت-باخت، در نهایت اعتماد عمومی را فرسوده میکند و جامعه را از فرصتهای رشد و پیشرفت بازمیدارد چرا که مکانیسم فیلترینگ در عمل ابزاری برای پر کردن جیب های عمیق وچندلایه انحصارطلبان و کاسبان تحریم و فیلتر است.

موسسه فرهنگی هنری فصل هنر، مشاور و مجری پروژه های فرهنگی، هنری، رسانه ای و تبلیغاتی شماست. موسسه فرهنگی هنری به عنوان جامع ترین موسسه فرهنگی هنری شمالغرب کشور و اولین شرکت خلاق در حوزه صدا و تصویر با شعار « فقط تصور کن... ! » ، ایده ها و تصورات شما را ممکن می سازد.
ارتباط با موسسه فرهنگی هنری فصل هنر/ کلیک کنید.