سـونیـوز
پایگاه خبری تحلیلی
نسخه چاپی خبر
بقا در تاریکی
کد خبر :
10932
09:33
1404/05/15
سونیوز: فرید حیدری، کارشناس رسانه و هوش مصنوعی در یادداشتی تحت عنوان « بقا در تاریکی » نوشت: برق می رود، آب می رود، کآرام جانم می رود. اینترنت هم که دیگر همسفر وفادار این سفر های اجباری است. گاز هم که روزگاری فقط زمستانی یخ می بست، بعدها به کلکسیون قطعی ها پیوست.
شاید زمان بستن فلکه گاز فرا نرسیده اما انگار در اوج این تابستان داغ ،گاز به یک بمب ساعتی تبدیل شده است. به یک بازی. بازیِ «رولت روسی» با شلیکِ های سریالی و شبانه!
امروز شیر آب را می بندند و کلید برق را خاموش می کنند.تکلیف گاز هم که روشن است. قبل از قطع به آستانه انفجار می رسد.
ما ز فردا نگرانيم که فردا چه کنيم
زير اين بار گرانیم که جان را چه کنيم
فردایی که در آن شاید نوبت به قطع اکسیژن برسد!
وزارت«قطع نیرو» و وزارت«قطع ارتباطات»با تاریکی ، تشنگی، تب و لرز و فیلترینگ ،زندگی را برای ما به یک نمایش سیاه تبدیل کردهاند. هرچند ما بازیگران ناخواستهی این نمایش تراژی کمدی هستیم ولی ما نابازیگران،در سانس های پیوسته با نمایشنامه تلخ و تاریک «مرگ تدریجی» آن هم بدون بلیت فروشی، مدام روی صحنه ای می رویم که حجم نور آن حتی به روشنایی یک چراغ آویز اتاق بازجویی هم نیست.
پرده های این نمایش همیشه باز است، اما صحنه تاریک است و چراغ ها روشن نمیشود و ما در دل این تاریکی بی خبر از هم در حسرت نوشیدن یک جرعه آب هستیم.البته اگر قربانی بازی رلت روسی نشویم.
ما روی صحنه بخشی از تاریخ تاریک را به صورت زنده زیست و تجربه می کنیم.در این هنگام من با شمعی روشن و لیوانی تهی از آب با ذهنی مشوش و قلبی پر آشوب از بقا در تاریکی می نویسم.انگار همه ما باهم در یک موزه زنده قدم می زنیم و نفس می کشیم. یک تنفس سنگین در موزه عصرِ دود و آتش با آینههای شکسته.
موزه ای که ورود برای عموم آزاد است، اما خروج از آن شاید تنها خوابی باشد در دل شبهای زمین. اما در ژرفای این خواب تاریک و سنگین که انگار هر لحظه سیاه تر و عمیقتر میشود، شمس لنگرودی با واژههای سحرآمیز درد این ظلمت را تسکین میبخشد و پنجرهای رو به روشنایی میگشاید تا همچون فانوس دریایی در دل این تاریکی و تشنگی آینده ای روشن برای ما بازیگران نابازیگر ترسیم کند:
آرام باش عزیز من، آرام باش. حکایت دریاست زندگی ،گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی،گاهی هم فرو میرویم،چشمهایمان را میبندیم،همه جا تاریکی است. آرام باش عزیز من، آرام باش. دوباره سر از آب بیرون میآوریم و تلالو آفتاب را میبینیم زیر بوتهای از برف که این دفعه درست از جایی که تو دوست داری طالع می شود.
فرید حیدری
کارشناس رسانه و هوش مصنوعی
موسسه فرهنگی هنر
ی فصل هنر
،
مشاور و مجری پروژه های فرهنگی، هنری، رسانه ای و تبلیغاتی شماست. موسسه فرهنگی هنری به عنوان جامع ترین موسسه فرهنگی هنری شمالغرب کشور و اولین شرکت خلاق در حوزه صدا و تصویر با شعار « فقط تصور کن... ! » ، ایده ها و تصورات شما را ممکن می سازد.
ارتباط با موسسه فرهنگی هنری فصل هنر/ کلیک کنید
.
نویسنده : فرید حیدری
پژوهشیار